یک خواهر ناتنی هرزه به ریودوژانیرو می آید تا آخر هفته اش را با خواهر ناتنی اش بگذراند و وقتی خواهر ناتنی اش به کار می رود، جلوی برادر ناتنی اش دامن می پوشد و به او می گوید که می خواهد او را بکند.
خواهر ناتنی به ریودوژانیرو آمد تا با خواهر ناتنی اش ملاقات کند و وقتی به کار رفت، دختر نوجوان شیطان آماده بود تا کمی خوش بگذراند. او یک دختر داغ از ریو، زیبای کاریوکا است.